مدتهاست درختان كهنسال جنگل ابر با صداي بولدوزرها لرزه بر اندامشان ميافتد و آشفتگي آرامششان، دوستداران طبيعت را نيز آشفته ميكند.
جنگل ابر سالهاست كه به دست يك پيمانكار راهساز افتاده تا شاهرود را به شهرعليآباد گلستان وصل كند و به قول خودش، كاري كند تا گردشگران راحتتر از امروز در اين مسير گشت و گذار كنند.
اما انگار موضوع جادهكشي در اين جنگل بكر، مسالهاي فراتر از ايجاد امكانات رفاهي براي گردشگران است؛ چرا كه تجربه اين سالها نشان داده كه پاي جاده و آسفالت به هر كجا برسد، به همان سرعت پاي ويلاسازان و زمينخواران نيز به آنجا باز ميشود.
برخي مسئولان سازمان جنگلها البته پا را فراتر ميگذارند و ميگويند برخي آدمهاي ثروتمند حسابي پشتكار را گرفتهاند تا اين جاده غيرضروري را از دل جنگل بگذرانند و با سرمايههاي كلانشان به جان زمينها بيفتند و آنقدر ويلا و تاسيسات بسازند كه «ابر» ديگر بكر نباشد.
اما بحث وقتي حساستر ميشود كه معاون دفتر ارزيابي سازمان محيط زيست بدون نگراني اعلام ميكند با اين كه پروژه، گزارش ارزيابي زيست محيطي ندارد، برخي نمايندگان براي به اتمام رسيدن اين جاده فشار ميآورند و مخالفت مسئولان را كارشكني در اجراي پروژه ميدانند.
اما حكايت كارشكني و سنگاندازي نيست. داستان، داستان تلاش براي بقاي جنگل ابر است، همان بستر سبز زمين پيچيده در لايه وهمانگيز مه و ابر كه اين روزها، ماشينهاي راهسازي پنجه برصورتش ميكشند. ديروز فعالان محيط زيست استان سمنان كه مقابل فرمانداري شاهرود تجمع كرده بودند هم همين حرفها را زدند. آنها سوالشان اين است كه چرا به خاطر جادهاي كه كارشناسان ميگويند: در زمستان، قابل استفاده نيست درختان «سرخدار» كمياب و چند هزارساله را ميبرند و ميگويند به ازاي قطع هر درخت، در جايي ديگر جنگلكاري ميكنند؟
اين فعالان محيط زيست ميخواهند بدانند چه اتفاقي افتاده كه پيمانكار به اخطار مسئولان منابع طبيعي توجه نميكند و سعي دارد جاده 6 متري فعلي را 10 متر پهنتر كند و درختان سرراه را قلع و قمع كند؟ آنها ميپرسند چرا از بين رفتن جنگلها، تغييرات آب و هوايي و به خطر افتادن منابع آب دشتهاي سمنان براي كسي مهم نيست و يا مگر چه اتفاقي افتاده است كه دستهايي فراتر از قانون بلند ميشوند و ديگر كسي به هشدارهاي مسولان حفاظت از محيط زيست و منابع طبيعي اهميتي نميدهد؟
اما شايد دانستن اين مطلب هم مهم باشد كه در ميانه راه احداث جاده، چرا يكباره حرفها عوض ميشود و قولي كه به احداث تونل در اين مسير اشاره داشت، حالا به آسفالته شدن و تعريض جاده رسيده است؟ اما خدا كند قضيه پارك جنگلي چغاسبز ايلام براي جنگل ابر شاهرود تكرار نشود، آنجا كه مسئولان راه و ترابري استان ظرف 48 ساعت 63 هزار درخت جنگلي را فقط براي احداث بزرگراهي غيرضروري از ريشه درآوردند و بخشي از زمين را عريان كردند.
ولي شايد بهتر باشد كسي توضيح دهد كه چرا وقتي ميان استانهاي سمنان، مازندران و گلستان 6 راه ارتباطي وجود دارد؛ عدهاي بيمحابا به ميراث خداوندي چشم دوختهاند و قصد احداث جادهاي را دارند كه كارشناسان معتقدند: هيچ توجيه اقتصادياي ندارد؟